هوای عصرهای من عجیب تـو را کم دارد !
آغوش تـو را کم دارد !
نفس های تـو را کم دارد !
آتش از اندوه هجران بهتر است
بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است
من نمی دانم کجا خواندم ، که یادم داده است ؟
یار وقتی در کنارت نیست ، کوری بهتر است
ب بسم الله را اعجاز عشق است
ابر بارنده به دریا می گفت
من نبارم تو کجا دریائی ؟
دریا در دلش خنده کنان گفت
که ای ابر بارنده تو خودت از مایی
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست
پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی
بی احساس و بی عاطفه بودن
انسان را از واقعیت دور می کند
امیر احساسات باشیم نه اسیر آن
کاشکی پرنده پر نداشت
از پریدن خبر نداشت
درخت باغ آرزوش
دغدغه تبر نداشت
خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد
خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان
معصومی باشد
تو تنها نیستی خدا یارته
اون مهربون گل همیشه نگهدارته